شعر و متن کوتاه در مورد حضرت فاطمه (س)
یتیمان جز دو چشمتر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مردهها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
★★★
کوچههای غربت و غم قحطی یک مرد بود
خانه مان در غارت بی غیرتی نامرد بود
دست مادر را گرفتم تا سوی مسجد رویم
ناگهان آتش گرفتم دست مادر سرد بود
★★★
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
★★★
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی
در خانه زهرا همه معراج نشین اند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی
از داغ تو سوخت جسم و جانم زهرا
برخیز علی به دیدنت آمده است
ای درد و بلای تو به جانم زهرا
★★★
فاطمیه قصه گوی رنج هاست
فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
ما گوشه نشینان غم فاطمه هستیم
محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم
یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است
دل سوخته عمر کم فاطمه هستیم
فاطمه عشقی است اندر کام من
جرعهای میدر دل ودرجام من
فاطمه یعنی مدار مادری
محورعشق علی در دلبری
نظرات شما عزیزان: